12. درایوم :دی
چند ماه بود میخواستم درایوم* رو مرتب کنم، یعنی هر وقت کارهایی که باید انجام بدم رو یادداشت میکردم این سر و سامون دادن ِ درایوم* یکی از اون کارها بود که همیشه هم کمی بهش میرسیدم ولی وقت نمیشد کامل مرتبش کنم و در نتیجه بعد از مدتی بدتر از دفه ی قبل بی نظم و به هم ریخته میشد... الان چند روزه شروع کردم دارم دنباله دار مرتبش میکنم و اول هم نمیدونم چرا، ولی از عکس ها و فیلم های خانوادگی و دوستانه شروع کردم به مرتب کردن، دیدن ِ دوباره ی بعضی از عکس ها حس و حال های متفاوتی بهم میده، گاهی وقتا به یه عکس چند دقیقه خیره میشم حالا یا بغض میکنم و دلتنگی میاد سراغم یا اینکه با مرور ِ خاطرات ِ خوب ِ آدم های توی عکس لبخند میشینه رو لبام، بعضی عکسا هم هستن که فوراً یا برش میدم و اصلشونو پاک میکنم یا کلا پاکشون میکنم تا هیچ خاطره و عکسی از بعضی از آدما نمونه برام...
* درایوم: از سال ِ اولی که کامپیوتر خریدیم، به دلیل استفاده ی مشترک از اون تصمیم گرفتیم هر درایو از کامپیوتر رو اختصاص بدیم به یکی، بخاطر اینکه فایل هایی که توی کامپیوتر داریم با هم دیگه قاطی نشه، گم نشه و یا اشتباهاً پاک نشه، اون اوایل درایو ِ E واسه من بود ولی الان چند ساله که درایو ِ F به اسم ِ Fesgheli درایو ِ مخصوص ِ منه :دی و این وضعیت تا زمانی که لپ تاپ بخریم ادامه داره :دی