20. جهت درد و دل مثلا :دی
سال اول دبیرستان که بودم سه تا رشته رو دوست داشتم ادامه بدم که هر کدوم
نشدن... ادبیات، که اونقدر تو گوشم کردن که رشته نظری نرو و ادبیات واسه
تنبلاست :| که نتونستم برم (اینو چند تا دبیر بهم گفتن :| با این مشاوره
هاشون) یکی دیگش رشته ی نقشه کشی بود که اینم چون هنرستان نداشت و کار و
دانش داشت میگفتن کار و دانش رو کسایی میرن که از نظر معدل پایین هستن و
درس نمیخونن :| میخواستم برم رشته الکترونیک که اینم خیلی مخالفت داشت مثلا
یکی از دبیران ِ مرد میگفت که رشته الکترونیک یه رشته ی پسرونه ست :| ولی
من اهمیتی ندادم و رفتم برا ثبت نام حتی اسم هم نوشتم اما چون کسی ثبت نام
نکرده بود جز من و یکی دیگه، مدیر مدرسه گفت احتمالا به حد نصاب نرسه و این
سال رشته الکترونیک نداشته باشیم ناچاراً اسم نوشتم برا رشته کامپیوتر.
هرچند بعدش هرکدوم از دوستامو میدیدم و میگفتم معدلم بالای نوزده شده میگفتن با این معدل پس چرا ریاضی نخوندی :|
خواهرام جفتشون کامپیوتر میخوندن، بی علاقه نبودم اما خب، بودن رشته هایی که دوست داشته باشم بخونم و ادامه بدم. و نظ.ام آمو.زشی هم جوریه که آدم رو از هرچی درسه متنفر میکنه!!!
نمیدونم واقعا چرا ولی خیلی بده که یکی کامپیوتر خونده باشه ولی تا حالا یه دفه هم ویندوز عوض نکرده باشه هر چقدر توی اون سال های هنرستان به معلما گفتیم یه دفه بذارین خودمون ویندوز عوض کنیم نذاشتن که نذاشتن میترسیدن سیستم ها خراب شه یعنی به آموزش خودشون اصلا اعتمادی نداشتن... آخه هرچقدر هم کامپیوترها رو شبکه کنن و پشت سرور بشینن خودشون ویندوز عوض کنن یا آموزش های دیگه، و ما اینور پشت سیستم خودمون فقط نگاه کنیم باز هم با یادگرفتن واقعی فرق داره، آدم باید خودش تجربه کنه، در نهایت یندوز عوض کردن رو از خواهرم توی خونه و با سیستم خودمون تمرین کردم :| هیچی هم خراب نشد... :|
حالا این یه مثال کوچیک بود.
تابستون ها که مدرسه ها تعطیل بود هم برنامه نویسی میکردم و چند تا بازی طراحی کردم با ویژوال بیسیک (اون زمان این زبان برنامه نویسی رو بهمون یاد دادن)، یا حتی با برنامه flash mx و فتوشاپ کلی طراحی میکردم و انیمیشن میساختم و حتی با برنامه های میکس کلی کلیپ درست کرده بودم :|
چون خیلی علاقه داشتم و جدا از درس بهشون نگاه میکردم.
دوران کاردانی هم خوب بود یکی از پروژه هامون طراحی سایت به زبان HTML بود هم خیلی راحت بود و هم دوست داشتم.
اما کارشناسی.
از یکی از دوستانم شنیده بودم که رشته ی سخت افزار کامپیوتر یه چیزی مابین کامپیوتر و رشته ی الکترونیکه... گفتم چی از این بهتر؟ و از نرم افزار پریدم سخت افزار!
اما تنها چیزی که ندیدم ازش همین الکترونیکش بود... و جدا این دو سال کارشناسی هیچی به علم من اضافه نکرد اصلا!!!
مثلا یه درس داشتیم PLC و آزمایشگاهشم جدا بود... این واسه رشته برق بود، یه دستگاه بود که هرچند آخرشم نفهمیدم کجا قراره به درد من ِ کامپیوتری بخوره اما چون کار عملی بود کلی علاقه داشتم بهش و با اینکه دو سه دفه انگشتمو برق گرفت و جیغ میکشیدم حتی بقیه بچه ها اما دوس داشتم!
یه درسی هم بود مخابرات ِ دیجیتال... استادمون میگفت این چیزی که داره بهمون یاد میده و همه ی این فرمولا به درد تعمیر موتور کشتی!!!!!!! میخوره!
درس مدارهای الکترونیکی و الکترونیک دیجیتال... اینا هم ربطی به رشته ی من نداشت اما... شدیدا بهشون علاقه داشتم چون کلی مدار و مقاومت و فرمول و... اصلا عشق بود این درس اما... بازم فقط تئوری!!!
(کاردانی که بودیم یه درس داشتیم به اسم مدار الکترونیکی یه همچین چیزی فک کنم، میرفتیم کارگاه... منبع تغذیه و ولت و آمپر و مقاومت و ولتاژ و برد و اصن حالی میداد مدار میبستیم و کلی میخندیدیم با بچه ها... واقعا دوس داشتم این درس رو... نه که عملی هم کار میکردیم لذت داشت برامون)
تنها و تنها یه درس یه واحدی داشتیم به اسم "مونتاژ و عیب یابی سیستم" که کلاسشم تو کارگاه برگزار میشد، بهمون گفتن توی این کلاس تعمیر کیس کامپیوتر و اینا رو بهمون یاد میدن! منم خوشحاااااااااااال، چون به هرکی میگفتم رشته سخت افزار درس میخونم انتظار داشت دیگه هر بلایی سر کامپیوتر اومد من بلد باشم تعمیر کنم... و این درس هم چیزی به ما اضافه نکرد چرا؟ چون استاد ف! برخلاف بار علمی ِ زیادش اما بازم بخاطر ترس از خراب شدن سیستم ها یا هرچی، تنها یه دفه یه کیس رو برای ما باز کرد و دل و روده شو ریخت بیرون و گذاشت سر جاشون و بعد؟ همه رو گروه بندی کرد، گروه های دو نفره که بیاین کنفرانس بدین... در مورد CPU و مادربرد و سایر قطعات ِ کامپیوتر... پس تعمیر چی؟ کشک!!!
اصلا داغونمون کردن با این چارت تحصیلیشون :|
حالا اما...
من به خبرنگاری و عکاسی و اینا خیلی علاقه دارم اما میخام از طریق آموزشگاه های آزاد آموزش ببینم.
زبان رو هم دوست دارم اما چند نفری گفتن ارزش نداره از طریق دانشگاه برم دنبالش و اینم از کانون زبان بگیرم :(
و با توجه به علاقه ای که در من موج میزنه به اینکه از همه چیز دوس دارم سر در بیارم واسه همین نمیدونم چه رشته ای بخونم که بعدا مثل دو سال کارشناسی پشیمون نشم، علاقه هم داشته باشم، کارشم باشه :|
(یعنی یه چیزی باشه که اگه کارش هم نبود با توجه به معضل بیکاری، یه چیزی بارم باشه که خودم بتونم ازش استفاده کنم:|)