به من بگو بانو!

ثبت ِ خاطرات ِ زندگی ِ یک آدم، بزرگترین خدمتیه که به اون آدم میشه کرد!
ما به همین راحتی میتونیم از اشتباهات و تلخی های گذشته درس بگیریم و با مرور ِ خاطرات ِ خوب به یاد بیاریم که خوشبختی رو لمس کردیم...

بایگانی

5. از خروس ها جلوتر باشیم :دی

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ

دیروز تصمیم گرفتم از این به بعد سحرخیز بشم، این خوابیدنه تا لنگ ظهر خیلی برام ناخوشاینده، یه روز در میون ناهار و صبحونه با منه، و اون روزی که نوبت ِ آبجیه من حدوداً تا یازده اینا میخوابم، یعنی عملا روزم از ظهر آغاز میشه :|

اون روزایی هم که نوبت ِ خودمه هشت و نیم اینا بلند میشم.

من قبلنا خیلی سحرخیز بودم... همیشه طلوع ِ آفتاب رو می دیدم.

دیروز تصمیم گرفتم بازم خودمو عادت بدم به سحرخیزی حتی اگر شب قبلش دیر خوابیده باشم... اگر یه مدت صبح ِ زود بلند شدم شب هم زودتر خوابم میبره...

بعد قشنگ توی وبلاگ خوندنام با این پست ِ ایشون هم مواجه شدم و بیشتر مصمم شدم، به همین دلیل امروز بعد از خوندن ِ نماز ِ صبح دیگه نخوابیدم و الان خیلی احساس سرحال بودن دارم.


۹۴/۰۷/۲۷
ثمینا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی